سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهترین دستیار دانش، بردباری است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :7
بازدید دیروز :0
کل بازدید :11806
تعداد کل یاداشته ها : 11
103/8/26
6:1 ص

ما عاقلانه فکر می کنیم   و عاشقانه عمل می کنیم

 

وصیت نامه شهید علم الهدی به خواهرش

خواهر عزیز

پس از اهدای سلام و درود....

ساعتی پیش داشتم مطالعه می کردم و به یک جمله رسیدم.

در مورد این جمله زیبا فکر کردم و مناسب دیدم که نتیجه این ساعات فکر را برایتان بنویسم.

شاندل, متفکر بزرگ اروپای قرن بیستم, در مورد چگونگی زندگی انسان در قرن بیستم می گوید:« انسان این عصر، زندگی را وقف تهیه وسایل زندگی می کند.» ما زندگی را در رنج می گذارنیم تا راحتی و آسایش ایجاد کنیم.تمام عمر می دویم، به این امید که لحظاتی بنشینیم. تمام عمر زحمت می کشیم تا استراحت کنیم و البته عمر می گذرد و راحتی و آسایش و نشستن و آرامش را لمس نمی کنیم و نمی یابیم

زیرا مرتباً از طریق اجتماع به ما نیازهای جدید تلقین می شود. نیازهای کاذب و مصنوعی که دائماً در آدم به وجود می آورند، به وسیله تبلیغات است. تلوزیون را روشن می کنید.بعد از دو ساعت خاموش می کنید و به خودتان نگاه می کنید.می بینید هفت هشت احتیاج خرید تازه به وجود آمده که قبلاً لازم نداشتید.قبلاً با خاکستر دیگ می شستید امروز حتماً باید پودر ... بخرید.

بوردا می خرید.... زن روز می خرید..نگاه می کنید. در فکر تهیه لباس ها و مدل های آن می افتید.استعمار فرهنگی و فرهنگ زدائی از طریق تقلید،تشبه،رقابت مصرفهای مصنوعی و سمبلیک و جلب توجه است و اینجاست که به سخن عمیق محمد(ص) که «من یتشبه بقوم فهو منه» که از کلمه تشبیه استفاده شده اگر زندگیمان مثل اروپائی ها شد،اگر وضع لباسمان مثل مدلهای ارائه شده زن روز و بوردا و خانم شد،خود نیز از نظر خصوصیات انسانی و درک و انتخاب راه زندگی به سوی"او" شدن میل کرده ایم.

یکنواختی و قالبی شدن انسانها در جوامع گوناگون و خصوصاً  در ملت ما که مرتباً به وسیله برنامه های فرهنگیمان در سطح وسیعی از طرف مسئولان امر پیاده می شود،همه درقالبهای ماشینیسم به خاطر بالابردن مصرف جهانی مخصوصاً جهان سوم که دنیای صنعتی به ما تحمیل می کند، غارت اصالتها ، منابع معنوی و از بین رفتن خصوصیات زندگی شرقی و یا اسلامی که عبارت از مصرف هر چه کمتر و تولید هر چه بیشتر به وسیله عوام آموزشی دگرگون می شود: چرا که اروپای صنعتی می بایست برای تولیدات اضافی خود مصرف کننده پیدا کند، و هر کاری می کند که بتواند کالای مصرفی بدهد مواد تولیدی بگیرد ومنت هم بگذارد و خود را هم بالاتر و متمدن قلمداد کند و اگر هم سواری خواست،خر خوبی تربیت کرده باشد. ابتدا با استعمار فرهنگی کار خود را آغاز می کند و سپس از یک خصیصه پاک و اصیل خدایی که به رسم امانت به انسان داده شده و آن تنوع که شکلی از تکامل است.

می بینم (همراه با درد) که تمام فلسفه ها، مذهب ها و ایده آلها و عشقها و خواستها و خلاصه شده در این اصالت،مال زندگی مادی است! بنابراین وقتی زندگی مادی اصالت دارد، هدف رفاه است. پس برای چه باید کار کرد؟  برای تکامل؟ برای تعالی؟ برای رسیدن حقیقت؟ برای رسیدن به ایده آلهای مقدس انسانی؟ برای تقرب و نزدیکی به بهترین دوست و یا او( الله) ؟ برای به دست آوردن وسایل آسایش زندگی "زیستن برای مصرف... مصرف برای زیستن!" یک دور باطل،دور حماقت ! کار،استراحت،خوردن،خوابیدن،همین و بس!!!!

بهتر است کمی فکر کنیم. ........  

 

سخن آخر:

 

وقتی می بینم چقدر شهیدان با استدلال منطقی همراه تفکر به تحلیلی زیبا می رسند بایستی شگفت زده شد.  

                                                                                  ادامه دارد...


  
  

شهید دریایی مقامش از شهید خشکی بالاتر است؟

پیامبر اکرم (ص):

شهید در جنگ دریایی دو برابر شهید در جنگ و جهاد در خشکی اجر دارد و خداوند ملک الموت را برای قبض روح همه افراد مامور ساخته مگر شهیدان جنگ دریایی که آنقدر مقام و فضیلت دارند که خداوند , خودش ارواح آنهارا قبض می کند.(سننی ابن ماجه,جلد 2,ص 928)

                                           

 


  
  

 

این توهین ها کمال عدم پایبندی به دموکراسی و تربیت را در دشمنان اسلام می رساند. چه بسا با چنین توهین هایی ماهیت افراد و اعمالشان مشخص شده است که چقدر به همان اصولی که خودشان دم از آنها می زنند، پایبند نیستند.
شاید مهمترین عامل در شناخت و نشر آثار اهل بیت، همین اهانت ها و ظلم هایی بوده که به ایشان رفته است، تا محرم ها، صفرها و دهه ی فاطمیه ها برپاشود و شیعیان در ماتم این همه ظلم بر ائمه ی رحمت، بر خوان معرفتشان بنشینند و نصیب برند؛ چنان که هنوز دل مسلمین به یاد آن لحظه ای که خاکروبه بر سر پیامبر اسلام می ریختند، می سوزد و اشک می ریزند.
این توهین ها چه از زمان صدر اسلام و چه اکنون موجب شده است تا شقاوت، نکبت، ابتریت و فلاکت بر دشمنان اهل بیت سایه افکند، و این نکبت ها از ابی لهب تا ابن ملجم و شمر و یزید و سلمان رشدی و شاهین نجفی همچنان ادامه دارد.
این توهین ها باعث می شوند تا شیعیان به خود و اعمال خود بنگرند و تحلیل کنند که چه اشتباهاتی انجام داده اند؟ کجا کوتاه آمده اند که دشمن جسور شده است؟ کجا خودشان نیز شریک جرم بوده اند؟ کجا سکوت کرده اند که دشمن دریده شده است؟
این توهین های فاقد منطق، باعث می شوند تا دانشمندان بیش از پیش به معرفی و تبیین سیره ی اهل بیت اقدام کنند و برآیندِ آن توهین ها و این تبیین ها، موجب افزایش علاقمندان به اسلام، اهل بیت و تشیع گردد و جز این اگر بود، کل یوم عاشورا نبود و کل ارض کربلا.
این جسارت ها باعث می شود تا رابطه ی هتاکان با دشمنان اسلام و اهل بیت آشکار تر شود و چه بسا از پس این هتاکی ها مشخص شد که آبشخور این جسارت ها، همان دشمنان همیشگی اسلام یعنی انگلیس، آمریکا و اسرائیل و رسانه های مجعولشان بوده است و این که همین توطئه ها که طرفداران هتاکان خداجو!!!، مرموزانه توهم نام می نهادند، از برای تبرئه ی  خویشتن بوده است تا خودشان شریک توطئه لقب نگیرند (یادآوری به این که همین موسوی فتنه 88 که هتاکان به امام حسین را مردان خداجو!!! لقب نهاد، همان است که توطئه ها را توهم خواند و در آن باب، صفحه ها نوشت تا توطئه گر نبودن خویش را برای آینده اثبات نماید که البته "ان الله خیرالماکرین").
توهین ها باعث می شوند تا شیعیان بیش از پیش فرزندان شان را به نام بزرگان خویش مسما کنند و همان نام ها که کمتر استفاده می شدند، از برای احترام و تکریم بیشتر مورد استفاده قرار گیرند.
این هتاکی ها باعث می شوند تا شیعیان در پی دفاع از مظلومیت ائمه هدی، بیشتر در پی شناخت آنها برآیند و ایشان را بهتر به فرزندان و اطرافیانشان بشناسانند و از وجودشان بیشتر فیض برند.
یادمان نمی رود که درخشان ترین دوران ها برای اسلام همیشه از پس هتاکی هایی بیرون آمد که شیعیان در مواجهه با آنها بیکار ننشستند  و فعالانه به دفاع از دین و ایمان خویش به پاخاستند و نمونه اش نیز دوران به اصطلاح اصلاحات بود که بعد از 8 سال توهین و جسارت به مقام ائمه و سیره شان و برداشتهای کج و معوج از دین، این هتاکان فرسنگ ها از کسب جایگاه در قلب مردم دورشدند در حالی که دم خروسشان از زیر بغلشان بیرون زده بود. 

برگرفته از http://salmaneali.parsiblog.com/


  
  

تو با  قربانی شدن ، نزدیک تر و مقرب تر می شوی،

که قربانی یعنی نزدیک شده و راه یافته

تو با محبت به بلاء و فقر و قتل، گرفتار می شوی،

 چه در برابر بارش سیل آسای کرامت دوست

که از اوج قلّه ها به سوی دره ها می شتابد

و راه را با سرعت نزدیک می کند

 و آرامت نمی گذارد تا به وسعت وصال راه بیابی.


  
  

امام حسین ( علیه السلام):

به خدا سوگند بلاء و تنگدستی و کشتار و شهادت
 به کسی که ما را دوست دارد آنچنان با شتاب می رسد
 که از ضربه چارپای سرکش و از فرو افتادن سیل در درهّ ، شتابنده تر است.